سید مسیح نصر الله ::
جمعه 85/12/4 ساعت 3:46 عصر
سلام گلم
دیروز رفته بودم انجمن یه شعر برات نوشته بودم که براشون بخونم
فکر کردم بازم همه کف میککن و جک میزنن
ولی چشت روز بد نبینه نبودی ببینی که چه فشایی که نثارم نکردن
نمیدونم تو چرا دیگه خوب شعر نمیگی
تو چرا اینطوری شدی،؟
این اراجیف چیه؟آبروی خودتو با این شعرت بردی و چندتا فش نا قابل دیگه از این دست
حالا بد بختیه ما رو ببین اد تو همون جلسه همه شعر خوب اورده بودن
راستی واقعا فلسفش چیه که تا تورو ندیده بودم شرام خوب بود
ولی تا تورو دیدم.......
بی خیخی
من که شعرو برای تو نوشته بودم حالا هکی هرچی میخواد بگه
تووبلاگت میزارمش بلکه جیگرت برام تیکه پاره بشه
دندونامو عشق است.
حالا اون نیشه مامانیتو ببند وجدی بخونش
ا بازم میخنده ببند میخوام تایپش کنم.
نوشته های دیگران()